آراسته کردن(مَرْ وَ / مُرْوَ) تزیین. آراستن. تقیین. قبن. تمویه. - خویشتن را آراسته کردن، تصنع ادامه... تزیین. آراستن. تقیین. قبن. تمویه. - خویشتن را آراسته کردن، تصنع لغت نامه دهخدا